جادوگران جادو شده
جادوگری یه فنیه که خیلی پرطرفداره. خیلی ها هم هستن دوست دارن جادوگر بشن (در اینجا جادوگر به معنای کسی است که کارهای خارق العاده انجام میده)، دلایلش هم تقریبا واضحه ولی اصلش کسب قدرته. بعضی وقتا آدم های ترسویی که هیچ علاقه ای به این کار ندارن بعد سپری کردن مدتی از عمرشون می بینن که ناخواسته جادو شدن و شدن جادوگر. نکته کوچیکی که برای این پست انتخاب کردم اینه که جادوگرای جادو شده معمولا توی کند و کاو درونیاتشون خوب عمل میکنن و اگه دست به تعمیمشون هم خوب باشه می تونن جادوگرای خوبی بشن. خدا رو شکر موجودات ضعیف (لقمه های کوچیک واسه دستگرمی) هم زیادن. جادوگر جادو شده باید چند تا شانس بیاره: درونگرایی و رابطه بی واسطه با درونیات و در مراحل بالانر با ناخودآگاهش، بعد چند تا لقمه چرب و نرم اولیه که ماشالا زیادن و قدرت تجزیه و تحلیل مسائلی که مهمه و بعد تسلط به رفتار و نهایتا تسلط به امور (حتی امور به ظاهر پیش پا افتاده). جادوگرای جادو شده بازیگرای خوبین و وقتی وارد بازیشون میشن (یه بازی زیر پوستی از خودشون نشون میدن که بیا و ببین) همچین بازی می کنن که دنیرو و داستین هافمن و آل پاچینو که سهله، مارلون براندوشون هم تو کفشون میمونه. بسه دیگه. همینو هضم کنید :)
فعلا
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۱ ساعت 16:51 توسط وحيد
|